خداوند حقیقی است که جز از راه جلوه هایش غیر قابل شناخت و دسترسی است. در حقیقت خداوند را می توان از راه فعل خداوند شناخت؛ زیرا در مرتبه ذات و هم چنین صفاتی که عین ذات است، منطقه ممنوع است و کسی را نرسد به آن مقام برسد و تنها مقامی که انسان می تواند بدان خدا را بشناسد همان مقام فعل خدا است.
از آن جایی که هستی مظاهر اسما و صفات الهی و تجلیات اوست، می توان از راه آیات آفاق و انفسی خدا را شناخت.(فصلت، آیه 53) از این روست که خداوند همه هستی را آیات و نشانه های خداوند دانسته است.
البته در میان افعال و مظاهر و تجلیات الهی، برخی از آن ها آیات عظما و آیات کبرای الهی است. از جمله پیامبر(ص) که آیت الله العظمی الهی است.
پس برای خداوند دو نوع جلوه و تجلیات است که شامل تجلیات عام و خاص یعنی صغری و کبری است؛ زیرا برخی تنها وجهی از وجوه و صفتی از صفات الهی یا چند صفت را نشان می دهد و برخی دیگر تمام صفات الهی را نشان می دهد.
خداوند در تجلیات خویش برای معرفی خود، دو نوع تجلی تکوینی و تدوینی دارد.
تجلیات تکوینی که همان مخلوقات الهی است که شامل تجلیات صغری و کبری است. امام علی(ع) می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه؛ حمد و سپاس برای خداوندی است که برای خلقش به سبب خلقش تجلی کرد.»( شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج7، ص181)
تجلیات تدوینی همین تجلی خداوند در قرآن است. امیرمومنان امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید:«فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ؛ پس خداوند سبحان برای مردم در کتابش قرآن بدون این که دیده شود تجلی کرد.»( شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج9، ص103)
پس همه هستی تجلی عام خداوند و قرآن تجلی خاص اوست.